هنرمندی های من
دیشب شب یلدا بود و هیچی به اندازه آغوز حلوا (حلوا گردویی)نچسبید! یکی از بچه ها حوصله ی زنگ دین و زندگی رو نداشت. وسطای زنگ اجازه میگیره میره بیرون بچه ها اینو درست میکنن اونم دیگه تا آخر زنگ برنمیگرده دبیر هم نفهمید!!! تو حیاط مدرسه نشسته بودیم داشتیم کار عملی انجام میدادیم.ساعت 7:30 بود یهو یکی میگه آسمونو نگا! منم درجا دوربین رو در آوردم و عکس گرفم. قشنگه نه؟ هر وقت به این درختان نگاه میکنم یاد آن روز آفتابی میافتم که در میان این درختان قدم میزدیم و لبخند بر لب داشتیم امسال محرم از خدا و امام حسینش چیزی خواستم که دارن منو به خواستم میرسونن.... مادربزرگم میگه قبلا به محرم و صفر بیشتر اهمیت میدادن واقعا هم راست میگه امسال تلوزیون ایران اواسط محرم بود که شروع کرد به آهنگ پخش کردن بدی های زندگی مثل ابرهای آسمان است آسمان زندگیمان گاهی ابری و گاه صاف است متغیر بودن آسمان است که آن را زیبا میکند وگرنه اگر آسمان همیشه صاف بود برایمان یکنواخت و خسه کننده میشد بدی های زندگی هم مثل ابرهای آسمان زیباست! چشمان من خیره مانده به راهی که تو مرا با پیمودنش ترک کردی غروب هر جمعه به خورشید خیره میشوم و میگویم وقتی میروی ماهی هست که جای خالیت را پر کند تا برگردی کاش او هم جایگزینی داشت و برمی گشت....
Power By:
LoxBlog.Com |